در واقع پژوهش با جستجو براي تهيه يك سوال دقيق شروع ميشود. جستجوي يك سوال دقيق و شفاف يكي از بخش هاي اصلي پژوهش است. حتی براي طرح يك سوال هم بايستي به پژوهش پرداخت.
طرح پژوهشی چیست ؟ | راهنمای عملی طرح سوال پژوهش
طرح پژوهشی چیست ؟ | راهنمای عملی طرح سوال پژوهش
طرح سوال پژوهش و جستوی پاسخ آن، مانند پیدا کردن یک جسم گمشده در یک اتاق می باشد. در واقع پيدا كردن گمشده اصلي در پژوهش در مرحله طرح سوال نهفته است. مرحلهاي كه بسياري ازدانشجويان و پژوهشگران تازه كار به آن بيتوجهي ميكنند.گاهی با طرح يك موضوع كلي و مبهم با تصور اينكه يك سوال درست در ذهن داریم به جستجوي پاسخ ميپردازیم كه البته هيچگاه هم به پاسخي شفاف نميرسیم.
چگونه ميتوان به يك سوال دقيق دست يافت؟
تفكر عميق و پيوسته و تامل بسيار در سوال بايستي روح كلي حاكم بر جستجوي ما براي دسترسي به يك سوال شفاف باشد. براي نيل به اين مقصود ميتوان از تكنيكهاي عملي بهره جست. اين تكنيكهاي عملي ابزارهاي تفكر هستند ونه خود تفكر. انديشه ورزي را آسانتر ميكنند و به راهنمايي عملي دانشجويان در دستيابي به يك سوال شفاف ميپردازند.
تكنيكهاي ذيل حاصل تجربه نويسنده در تدريس درس روش تحقيق در علوم اجتماعي در مقطع كارشناسي وكارشناسي ارشد در چند دانشگاه كشور ميباشد.
1. انجام مطالعات مقدماتي و كلي پيرامون موضوع كلي
هیچ سوالی در خلا ذهني نسبت به يك موضوع پديد نميآيد و حتما پيشينهاي يا اطلاعاتي كلي از يك موضوع است كه سوالي را در ذهن ما پديد ميآورد اگر هيچ اطلاعاتي از چيزي نداشته باشيم طبعا سوالي نيز نسبت به آن موضوع در ذهن ما نقش نميبندد. اگر از وجود حيواني بنام دايناسور در گذشته تاريخ زمين بياطلاع باشيم بيشك پرسشي نيز راجع به چگونگي زيست اين حيوان و مشخصات آن نخواهيم داشت. پس پيشينه سوال وجود اطلاعاتي كلي, ولو ناقص نسبت به امري است و هر چه كه اين اطلاعات بيشتر باشد سوال ما نيز دقيقتر خواهد بود چرا كه بر ميزان نادانستهها و نواقص اطلاعاتي خود وقوف بيشتري داريم و ميدانيم كه چه نميدانيم. هر چه اطلاعات پژوهشگر بيشتر باشد بهتر ميتواند حيطه نادانستههاي خود را تشخيص دهد و مآلا ميتواند با طرح پرسشهاي دقيقتر به رفع نقايص موجود در شناخت خود برآيد. از اينرو توصيه ميشود كه نسبت به موضوع تحقيق بايستي مطالعاتي مقدماتي به عمل آيد. پژوهشگر بايستي به مقالات و كتابهايي كه به نحو كلي به موضوعي خاص پرداخته باشند مراجعه نموده و اين اطلاعات را كسب نمايد. اين امر پژوهشگر مبتدي را نسبت به طرح سوال شفاف ياري خواهد رساند.
چه بسا دانشجوياني كه به انتخاب موضوعي يا طرح سوالي مبادرت ميورزند و از آنجا كه خود اطلاعات زيادي راجع به آن موضوع ندارندتصور ميكنند كه قبل از آنان كسي به آن موضوع نپرداخته و لذا هيچ منبعي در آن زمينه وجود ندارد غافل از آنكه اينان جهل خود را تعميم ميدهند و در زمينه موضوع مورد نظر هيچ مطالعه مقدماتي را انجام ندادهاند.
2. تفكيك موضوع تحقيق از سوال تحقيق
يكي از لغزشگاههايي كه بر سر راه پژوهشگر قرار دارد، موضوع پژوهش و سوال پژوهش است. موضوع پژوهش فراتر, عامتر و گستردهتر از سوال پژوهش است. از درون موضوع پژوهش ميتوان سوال هاي متعدد و متنوعي را برگزيد. به بيان ديگر, موضوع پژوهش را ميتوان به بخشهاي مختلفي كه هر يك ميتوانند ما را به سوالي رهنمون نمايند تقسيم نمود. از اينرو هر پژوهشگر ميبايستي سيري را از موضوعي كلي به سوالي ويژه, (حداقل در ذهن خود) ترسيم نمايد تا بتواند حد و مرزهاي دقيق سوال خود را مشخص نمايد.
بسيارند دانشجوياني كه بدون طرح سوالي دقيق, به مطالعات نامنظم و پراكندهاي دست ميزنند. مثلا دانشجويي كه در باره سياست خارجي آمريكا كار ميكند بايستي توجه داشته باشد كه سياست خارجي آمريكا خود موضوعي كلي است كه قابل تقسيم به بخش های مختلف است.
بايد توجه داشت كه مطالعات پراكنده درباره موضوعي كلي كه در بخش قبلي به آن پرداختيم بايستي هدفي را دنبال كند و آن هدف عبارتست از رسيدن به يك سوال ويژه, دقيق و شفاف. اين امر مستلزم بازشناسي شقوق مختلف يك موضوع كلي است. شقوقي كه هر يك نيازمند شناسايي و پژوهش مستقلي هستند و پژوهشگر موفق آنست كه از شقوق مختلف يك موضوع بتواند به محدودسازي يك سوال شفاف و مشخص نايل گردد.
3. تفكيك زماني
در اين گونه از تفكيك, پژوهشگر ميتواند با گزينش يك مقطع تاريخي به برش زماني در يك موضوع مشخص مبادرت ورزد. بسياري از موضوعات را ميتوان با كاوشي تاريخي در مقاطع مختلف مشاهده كرد مثلا تاريخ سياست خارجي فعال امريكا در ايران به بيش از چهل سال ميرسد. كه آن را ميتوان هم در فاصله سالهاي ۳۲ تا ۵۷, هم پس از انقلاب اسلامي و هم پس از خرداد ۷۶ مطالعه كرد. همين موضوع را به گونهاي ديگر ميتوان تقطيع كرد بدين شكل كه سياست خارجي ايالات متحده امريكا در ارتباط با ايران در زمان هر يك از روساي جمهوري آمريكا قابل مطالعه است. نكته اي كه تذكر آن ضروري مي نمايد اين است كه هر گونه تفكيك و تقطيع زماني قابل قبول نيست. پژوهشگر بايستي براساس مبنايي منطقي به تقطيع زماني مبادرت ورزد. مثلا قابل تصور است كه سياست خارجي امريكا در زمان ريگان تفاوتي شكلي و شايد ماهوي با زمان كارتر داشته باشد. چون هر يك از اين دو, نماينده گرايش سياسي خاصي در امريكا هستند. اما اين مبناي منطقي مثلا در تقطيع زماني دو سال اول رياست جمهوري ريگان با دو سال دوم او به چشم نميخورد.
4. تفكيك محتوايي
گونه ديگر تفكيك عبارت است از تفكيك محتوايي يا موضوعي. در اين تفكيك محتوا و ماهيت بخشهاي مختلف, ما را به تفكيك و تقطيع رهنمون ميكند. مبناي منطقي تفكيك محتوايي وجود پيوستگي, هماهنگي, ربط وثيق و عدم تناقض در اجزاي يك موضوع است. تفكيك محتوايي گاه ميتواند مقطع تاريخي گستردهاي فراروي پژوهشگر قرار دهد.
5. تفكيك مكاني و جغرافيايي
گونه ديگري از تفكيك كه در موضوعات علوم اجتماعي قابل تصور است، تفكيك مكاني و جغرافيايي است. پژوهشگر ميتواند مطالعه خود را بر يك يا چند نقطه جغرافيايي خاص يا بر واحد سياسي خاصي متمركز نمايد. مثلا بررسي سياست خارجي امريكا در رابطه با يك حوزه مشخص را وجهه همت خويش قرار دهد : سياست خارجي امريكا در خاورميانه, سياست خارجي ايران در آمريكاي لاتين و… .
6. تفكيك چند گانه
در اينگونه تفكيك پژوهشگر دو ياچند تفكيك را تواما در موضوع خود انجام ميدهد و بدينسان وجوه مختلف يك موضوع را محدود مينمايد. مثلا سياست فرهنگي امريكا در رابطه با ايران در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون. در اين مثال اولا, تفكيك جغرافيايي انجام شده است يعني دو واحد جغرافيايي خاص را برگزيدهايم و سياست خارجي امريكا را در رابطه با يك واحد جغرافيايي مشخص مطالعه ميكنيم. ثانيا, با انتخاب سياست فرهنگي امريكا به تفكيك موضوعي پرداختهايم و ثالثا, تقطيع زماني آن با انتخاب دوره زمامداري كلينتون حاصل شده است. نكتهاي كه بايد تذكر داد اين است كه هدف نهايي ما از مبحث تفكيك, نظم بخشيدن به تفكر است.
نظم در تفكر پايهاي براي تفكر منطقي است كه خود مرحله ژرفتري در پژوهش اجتماعي است: نظم ذهني استدلال عقلاني را تقويت مينمايد. بي ترديد نظم بخشيدن, مشخص كردن جغرافياي موضوعي, مهندسي حيطه تفكر اجتماعي و… به استحكام استدلال عقلي ما كمك شاياني خواهد كرد- و اين نه به مفهوم تقطيع بيرويه پديدههاي اجتماعي است. بديهي است كه پس از مشخص كردن مرزبنديها و تقطيع منطقي موضوعات و كشف و استخراج سوالهاي متعدد ميتوان به تركيب پرسشهاي متعددي كه پيوندهاي ماهوي دارند و به شناخت كل بزرگتري ميانجامند پرداخت. فقط هنگامي كه تكثر را بازشناسي كنيم ميتوانيم به وحدت سوال ها و پيوند زمينهها و موضوعات بپردازيم . آنچه پژوهشگر تازه كار را از دام ابهام و سرگشتگي ميرهاند تقطيع و تفكيك است. بيترديد پژوهشگر متبحر با زدن پلي بر روي اين تفكيك ها بسرعت ميتواند سوالات متعددي را در قالب موضوعي گسترده طرح نمايد. كه اين امر مستلزم تسلط پژوهشگر بر موضوع است.
7. تجزيه سوال به سوالات فرعي
پژوهشگر ميتواند براي وضوح بيشتر به ويژه براي تسهيل در امر پاسخگويي, سوال خود را تجزيه نموده و آن را به سوالات فرعي تفكيك نمايد. شايد بعضي از پرسش ها قابل تفكيك به سوالات فرعي نباشند, از اين رو نبايستي كوشيد كه به طريق تصنعي و ملالآور به طرح سوالات فرعي پرداخت. در اينجا پژوهشگر به شناسايي و تفكيك اجزاي سوال خود ميپردازد و سپس كليديترين و اساسيترين بخش آن را مشخص ميكند.
8. صورت بندي پرسشي
يكي ديگر از راههاي شفاف كردن سوال آن است كه پژوهشگر سعي كند حتيالامكان موضوع ويژه و مسئلهاصلي پژوهش را بصورت جملهاي سوالي طرح نمايد. اين امر به مشخص شدن تمركز اصلي سوال پژوهش كمك مينمايد.
صورت بندي مسئله پژوهش بصورت يك جمله ي سوالي به پژوهشگر اين امكان را ميدهد كه با طرح پاسخي مقدماتي هم به شفافتر نمودن سوال دست يازد و هم پيوستگي و همگوني پژوهش خود را حفظ نمايد. سوال پژوهش و پاسخ آن براي پژوهشگر نقش مبدا و مقصد براي مسافر را دارد. با طرح سوال شفاف پژوهشگر ميتواند مكان و نقطه شروع خود را بازشناسي نمايد. و با طرح پاسخي مقدماتي ميتواند هم طرحي كلي از مقصد احتمالي خود را ترسيم نمايد و هم پيوستگي اجزا و عناصر كار تحقيقاتي و مسير آتي و مراحل پژوهش را تضمين نمايد.
اغلب دانشجويان نقشي كه يك پاسخ احتمالي و مقدماتي در شفاف نمودن خود سوال دارد را ناديده ميگيرند. البته اين امر به هيچ وجه به اين معنا نيست كه پژوهشگر بايستي قطعا به دنبال اثبات پاسخ احتمالي و مقدماتي به هر قيمت ممكن باشد بلكه بايد احتمال بدهد كه ممكن است به نتيجهاي معكوس هم برسد پاسخ مقدماتي براساس اطلاعات و دانستههاي موقتي, ناقص و محدود ما پيشنهاد شده است. اين پاسخ تنها زماني قابل اطمينان است كه مبتني بر تحقيقات كافي باشد. اساسا, اينكه چه نتيجهاي در پژوهش حاصل شده از لحاظ روششناسي اهميت اساسي ندارد. آنچه كه از نقطه نظر روش تحقيق مهم است چگونگي رسيدن به يك نتيجه است و به بيان ديگر مهم, اتكاي نتيجه بر مستندات كافي, استدلالهاي منطقي و مشاهدات تجربي است. مثال زير شفافيت بيشتري به بحث فوق ميبخشد.
آسان مقاله بزرگترین سامانه اکسپت مقاله در ایران
ایزی تز بزرگترین مرکز مشاوره انجام رساله دکتری در ایران
پایان نامه من بزرگترین سامانه تخصصی مشاوره پایان نامه
تلفن مشاوره پایان نامه : 09199631325
تلفن مشاوره مقاله : 09353132500